مووی کاتیج

در فیلم جکپات در آینده‌ای نزدیک یک مسابقه بزرگ به تازگی در کالیفرنیا به راه افتاده است، اما نکته مهم این مسابقه این است که هر فردی موفق شود برنده مسابقه را تا قبل از غروب آفتاب بکشد، برنده جایزه چند میلیارد دلاری او خواهد شد. در این میان زمانی که کیتی کیم (با بازی آکوافینا) به اشتباه به عنوان برنده معرفی می‌شود، باید از چنگال انبوهی از شکارچیان جان سالم به در می‌برد. در این میان او با اکراه از یک مامور حفاظت به نام نوئل کسیدی (با بازی جان سینا) کمک می‌گیرد و…

دختری درباره اینکه چرا خانواده او در منطقه‌ای دورافتاده زندگی می‌کنند سوالاتی از والدینش می‌پرسد، سوالاتی که پاسخش رازی هولناک درباره پدر این دختر را آشکار می‌کند...

همزمان با رقابت شوروی و آمریکا برای رسیدن به ماه، بین مدیر مسئول پروژه آپولو ۱۱ و متخصص بازاریابی‌ای که برای ساخت فیلم دروغین فرود روی ماه به ناسا آمده، رابطه‌ای عاشقانه شکل می‌گیرد...

دختری جوان که از دیدن یک گردباد مخرب شوکه شده، تصمیم می‌گیرد با استفاده از یک دستگاه پیشرفته با کمک یکی از دوستاتش آن را ردیابی کنند. آن‌ها به زودی با یک سوپراستار معروف آشنا می‌شوند و...

داستان عاشقانه و هیجان انگیزی به وسعت دهه ها و قاره ها: داستان مردی که پیش از فرا رسیدن مرگش به دنبال اولین عشق خود می گردد که پنجاه سال پیش گم شد.

فیلم روایتگر داستان ربکا کامن (ابی کورنیش) است که در نیمه‌های شب در اتاق بازجویی یک ایستگاه پلیس از خواب بیدار می‌شود. او هیچ خاطره‌ای از شب قبل ندارد و به یاد نمی‌آورد که چگونه به این مکان رسید. دو کارآگاه به نام‌های اوری (لاز آلونسو) و ماه (مون بلادگود) او را به یک حمله و فرار متهم می‌کنند. ربکا که هیچ راهی برای رهایی از این وضعیت ندارد، باید هر چه سریع‌تر حقیقت را کشف کند. او باید با تمام قدرت و هوشیاری خود به دنبال سرنخ‌ها بگردد و رازهایی که در پشت این اتهامات نهفته است را برملا کند. اما در طول این مسیر، با واقعیت‌های تلخ و رازهای نهفته‌ای روبه‌رو می‌شود که مسیر او را به شدت پیچیده‌تر می‌کنند.

دو سارق که سرقتشان طبق برنامه پیش نرفته با کمک یک روان شناس فرار می‌کنند، درحالیکه پلیس و یک سردسته انتقامجوی باند تبهکاری به دنبال آن‌ها هستند.

داستان خانواده و کسب‌وکار شامپاین وُو کلیکو که از اواخر قرن هجدهم آغاز شد.

مردم شهرکی که در لبه یک کهکشان زندگی می کنند، برای نجات جان خود در مقابل نیروهای ستمگر خارجی مبارزه می کنند.

ارتشی از نیروهای زورگو به شهرکی در لبه یک قمر دوردست حمله می کنند و غریبه مرموزی که در میان مردم آنجا زندگی می کند، تبدیل به بزرگ ترین امید آن ها برای زنده ماندن می شود.