مووی کاتیج

یک سرباز سابق پس از ناپدید شدن همسرش در جنگل‏‎های شمال غربی پسیفیک ، برای پیگیری موضوع به آنجا سفر می‌کند. اما او در آنجا با موجودی روبرو می‌شود که نامش را بیشتر در افسانه‎ها شنیده بود و…

ایزابل جادوگر ساده لوح و مهربانی است که تصمیم گرقته قدرتهای خود را کنار گذاشته و زندگی عادی داشته باشد.در طرف دیگر شهر جک وایت بازیگر جذابی است که قرار است در بازسازی فیلم افسون شده بازی کند.این دو اتفاقی با هم آشنا شده و او قانع می شود که ایزابل در این فیلم بازی کند...

مافیایی سطح پائین برادر بزرگتر دارای برادر کوچکتر سرکشی است که همیشه خود را به دردسر انداخته و او مجبور است نجاتش دهد. او بسیار خونسرد است اما جاه طلبی لازم برای بالا بردن رده گروه خود را ندارد اما وقتی با دختر عموی خود برخورد می کند اوضاع تغییر می کند و...

داستان فیلم درباه بازیگر سابقی است که برای بدست آوردن آزادی به کالج می شود و در نهایت عاشق یک پروفسور در کالج می شود...

داستان سربازی که تازه به خانه برگشته و متوجه میشود که خواهرش و دخترجوان او به دردسر افتاده اند و او باید با یک قاچاقچی خطرناک مواد مخدر و همچنین رئیس پلیس فاسد آنجا درگیر شود.

«جکی» (چان) که قبلا خواننده ی معروف موسیقی پاپ بوده و حالا با لقب «شاهین آسیایی»، یک ماجراجوی بین المللی است، موفق می شود شمشیری را از یک قبیله ی آفریقایی برباید و آن را در یک حراجی بفروشد. در واقع شمشیر یکی از پنج قطعه ی عتیقه ای است که به «زره الهی» مشهورند...

اقتباسی از زندگی واقعی یک دلال موادمخدر که گفته میشد 200 قاتل در آستین خود پرورش داده بود. در این فیلم داستان او را از دوران جوانی تا مرگ دنبال میکنیم.

فیلم بر اساس داستان واقعی قاتل سریالی جفری داهمر ساخته شده است و قصه مردی را بیان می کند که تاریکترین فانتزیهایش را به وحشتناکترین واقعیتها تبدیل کرد...

داستان در کشوری خیالی و در سال 1948 اتفاق می افتد مارک میلر کارمند جوان سفارت آمریکا است که مسئول مراقبت از الن جاسپر دختر سناتور جاپسر است که بعدها با کلنل نذرالله ازدواج کرده و ناپدید می شوند...

نیویورک، اوایل دهه ی 1990. «فرانک پیرس» (کیج)، راننده ی آمبولانس شیفت شب در آستانه ی فروپاشی روانی است. «فرانک» همواره از این که موفق به نجات جان زن جوانی به نام «رز» نشده، احساس عذاب وجدان می کند. تا این که دل باخته ی «مری» (آرکت)، دختر سابقا معتاد «آقای برک» جانسن می شود. «آقای برک» مردی است که بر اثر سکته ی قلبی به حالت اغما رفته و «فرانک» او را به بیمارستان رسانده است.